اهمیت مددکاری اجتماعی کارگران و کارمندان
گفتگوی خبری با مجتبی اسلامی جامعه شناس و عضو شورای نویسندگان رسانه مددکاری اجتماعی ایرانیان شامل توصیه هایی به وزارت کار؛ اهمیت به کارگیری مددکاری اجتماعی کارگران و کارمندان و نقطه نظرات ایشان پیرامون مبحث انتصاب ریاست بهزیستی کشور
اهمیت مددکاری اجتماعی کارگران و کارمندان
گفتگوی خبری با مجتبی اسلامی جامعه شناس و عضو شورای نویسندگان رسانه مددکاری اجتماعی ایرانیان
بیوگرافی مختصر از مجتبی اسلامی
دانشجوی دکترای جامعه شناسی بررسی مسایل اجتماعی دانشگاه خوارزمی، دبیر علوم اجتماعی آموزش و پرورش و پژوهشگر حوزۀ مددکاری اجتماعی می باشد. از آثار اخیرشان در این حوزه میتوان به کتاب هندسۀ مددکاری اجتماعی انتقادی اشاره کرد که برای اولین بار مبحث مددکاری اجتماعی انتقادی را به صورت منسجمی وارد گفتمان های مددکاری اجتماعی ایران کردند.
یکی دیگر از کارهای تحقیقی ایشان مقالۀ علمی پژوهشی مددکاری اجتماعی کارگران و کارمندان است که در این تحقیق مزبور، حوزۀ مددکاری اجتماعی کارگران و کارمندان را از مددکاری اجتماعی شغلی و صنعتی جدا کردند و با نگاهی ویژه، مددکاری را در برابر مشکلات و آسیب های کارگران و کارمندان رده پایین، قرار دادند.
توصیه هایی به وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی
تیم رسانه ای مددکارنیوز در نشستی که با ایشان داشته، مصاحبه ای را ترتیب داده و سوالاتی را از ایشان در مباحثی که در مددکاری اجتماعی مدتها مورد مطالعه و پژوهش قرار داده بودند، پرسیده و به دلیل آنکه سوالات به مسایل سیاستی و راهبردی مددکاری اجتماعی مرتبط میشود، مصاحبه در راستای توصیه هایی به وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی انجام شده است.
ضمن سلام و احترام و سپاس به جهت وقتی که برای تهیه این مصاحبه قائل شده اید.
س: هدفتان از ارائه بحث مددکاری اجتماعی کارگران و کارمندان، چه بود و این موضوع چه کمکی به رفاه اجتماعی کارگران و کارمندان میکند؟
بنده هم سلام عرض میکنم خدمت شما و تمامی مخاطبان رسانه خوبتان که دارند این متن را میخوانند و همچنین از شما تشکر میکنم که بنده را قابل دانستید برای شرکت در این مصاحبه.
هدف ما از ارائۀ این طرحی که نام بردید این بود که مددکاری اجتماعی در حوزۀ شغلی را از حالت محافظه کارانه و کلی گویی خارج کنیم و همانطور که هدف اصلی مددکاری اجتماعی، کمک به محرومان و آسیب دیدگان است، میدان مددکاری شغلی را به کارگران و کارمندان رده پایین جامعه و نه البته کارمندان مدیر یا معاونان بالادستی و رده بالا، محصور کنیم.
این نکته ای بود که من در ابتدای نوشتۀ «نقدی بر مقالۀ دکتر سامآرام؛ مددکاری اجتماعی در گارگاه» نیز عرض کرده بودم که در همین رسانه نیز منتشر شده و بعدا همین پروژه را پیگیری کردم تا اینکه منجر شد به «مددکاری اجتماعی کارگران و کارمندان» که فکر میکنم برای اولین بار در جهان علمی بنده آن را طرح کرده باشد که البته جای شکر دارد که توانستم آن پروژه را به صورت یک مقاله علمی پژوهشی دربیاورم.
در آن مقاله سطوح مددکاری اجتماعی کارگران و کارمندان را از منظرهای خرد و کلان تقسیم کردم که اتفاقا به مباحثی مانند تشکل اتحادیه ها برای کارگران و کارمندان که با راهبری مددکاران اجتماعی انجام میشود، پرداخته شده و سعی نمودم مددکاری اجتماعی را به صورت انتقادی و ضدظلم در عرصه گروه های کارگران و کارمندان مطرح کنم که در نهایت تمامی این مسایل منجر به بهبود وضعیت کارگران و کارمندان در محیط کارشان می شود.
س: توصیه شما به وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی برای استفاده و بهره وری بیشتر از مددکاران اجتماعی چیست؟
توصیه ای که برای پیشبرد هرچه بهتر کارهای این وزارتخانه می توانم داشته باشم این است که مددکاران اجتماعی را بیشتر وارد حوزه های شغلی کنند تا مددکاران اجتماعی با ارائۀ خدمات اجتماعی ای که به کارکنان محروم و آسیب دیده می دهند، از بسیاری از آسیب های اجتماعی مانند خودکشی کارگران بعد اخراج از محل کار، پیگیری بیمه و تعویق پرداخت دستمزد کارگران و کارمندان و مسایلی از این دست تا حد امکان جلوگیری یا اقدام شود و البته این به شرط آن است که به مددکاران اجتماعی یک ارادۀ مستقلی نیز بدهند که البته مددکاران اجتماعی با عنایت به قانون کار در ایران، پیگیر حقوق کارگران و کارمندان باشند و به این شکل نباشد که خود کارفرمایان بخش خصوصی مددکاران اجتماعی را استخدام کند و هر چه آنها گفتند مددکاران اجتماعی مجبور باشند که بله بگویند.
البته اگر اینطور نباشد با ورود مددکاران اجتماعی در بخش های خصوصی نظارتی هم بر ظلم و ستمی که بر کارمندان و مخصوصن کارگران میرود، میتواند بشود و کارگری که صدایش به هیچ جا نمی رسد، با دیدن مددکاران اجتماعی در محل کار خود، بتواند استقلالی را به دست بیاورد و با زحمات آن ها در کنار مداخلات مددکاران اجتماعی در محل کارشان، مسیر برای تولید و خدمت هر چه بیشتر هموارتر می گردد.
بنابراین هدف مددکاری اجتماعی کارگران و کارمندان، توسعه اجتماعی در کنار توسعه اقتصادی است زیرا توسعه اقتصادی اگر با دید عدالت محور یعنی توسعه اجتماعی نباشد، صرفا یک عده افراد خاص را توانمند و ثروتمند میکند و کارگرانی و کارمندان رده پایین از این ثروت استفاده کمتری می برند گرچه امروزه روند سرمایه داری و زندگی کارگران و کارمندان در دنیا تغییر کرده و شاید مسایل اقشار دیگر مانند مهاجران و بازنشستگان حتی حادتر از کارگران و کارمندان باشد اما اگر هر چیزی را در جای خودش قرار دهیم، بایستی مددکاری اجتماعی کارگران و کارمندان به نحو مطلوب وظیفۀ خود را انجام دهد و دیگر گروه های آسیب پذیر جامعه نیز اهمیت خود را بدون آنکه از دست بدهند، قابلیت بحث و پژوهش و به کارگیری روندهای بهبود وضعیتشان را در جای خود دارند.
ناگفته نماند که تاریخ شکل گیری سرمایه داری در کشورهای مختلف متفاوت است و در ایران که این سرمایه داری به شکلی کژدارومریض دنبال شده، کارگران آسیب پذیرتر شده اند و با سرمایه داری نتوانستند خود را توانمند برای یک زندگی مطلوب سازند بنابراین تا زمانی که ساختار و الگوی توسعه در ایران به درستی شکل نگیرد و اجرا نشود، وضعیت کارگران و کارمندان دارای اهمیت زیادی زیادی است و از وزیر محترم میخواهم که تمام توان خود را برای استخدام مددکاران اجتماعی برای حوزه های شغلی ای که در آنجا کارگران و کارمندان رده پایین استخدام میشوند، به کار گیرد که البته طبق این فرایند هم وضعیت شغلی خود مددکاران بهتر میشود و هم اینکه وضعیت کارکنان محل کار با عدالت محوری جلو می رود و از آسیب های احتمالی محل کار جلوگیری می شود.
س: نظر شما دربارۀ این فراخوان اخیر سازمان بهزیستی کشور و مباحث شکل گرفته پیرامون آن در خصوص انتصاب ریاست این سازمان چه میباشد؟
بسیار عالی، سوال خوبی است، ممنون از شما. جا دارد در اینجا از وزیر محترم جناب آقای میدری خواهش کنم که برای انتصاب ریاست بهزیستی کشور نهایت دقت را به خرج دهند تا این سازمانی به عنوان بزرگترین سازمان خدماتی در کشور که به درد محرومان و اقشار آسیب پذیر می رسد، به دست افراد قدرت طلب؛ افرادی که به هر دری میزنند تا این سمت را به دست بیاورند تا قدرت خود را فزونی بخشند نیافتد.
ببینید برای به دست آوردن قدرت ما نیاز به اخلاق داریم. نمی شود بدون اخلاق کار را پیش برد و از هر طریقی که شده خود را بهترین و شایسته ترین فرد برای ریاست این سازمان دانست.
این سازمان به لطف دولت چهاردهم، فراخوانی داده است و از همه مردم خواسته هر کسی این شرایط را دارد، مدارکش را برای ما بفرستد و بعد از این که مدارک بررسی و تایید شد به مصاحبه دعوت می شود. در اینجا بایستی توجه داشت که این مسئله یک مسئلۀ درون سازمانی و انتصابی است که اصلا ربطی به نظرسنجی و فراخوان ندارد. من هیچ گونه وجهی برای هر گونه فراخوان و نظرسنجی که یک فرد کاندید بیاید و بگوید اگر من بهتر هستم امضا کنید یا تیک برنید و … نمیبینم.
از دولت محترم نیز میخواهم جلوی این نوع از قدرت طلبی ها را بگیرد و اگر بحث بر سر شایسته سالاری است خب افراد داوطلب سازمان ریاست بهزیستی کشور بایستی صبر کنند تا مدارکشان تایید شود و بعد از تایید صلاحیت و دعوت به مصاحبه، خود را به کارشناسان مطرح کنند.
اگر این چیزی که الان عرض کردم در تمامی موارد رعایت شود ما شاهد بهبود وضعیت انتصابات در کشور خواهیم بود زیرا در اینصورت همه افراد می توانند در آن شرکت کنند که شایسته ترین آنها بدون آنکه هرکه بیشتر قوم و خویش و دوستانی داشته باشد، توسط کارشناسان زبده برای مراحل بعدی انتصاب انتخاب میشود تا آنکه شخصی که از همه شایستگی بیشتری دارد، برگزیده شود.
امیدوارم برای ریاست سازمانی بهزیستی کشور نیز کسی انتخاب شود که اولا عدالت محور و اخلاق محور باشد و دائما خود را به آب و آتش نزند که این سمت را به دست بیآورد و ثانیا دستاورد خوب عملکرد مدیریتی در طول دوران مدیریتش داشته باشد؛ اینکه ما مسئول مرکزی باشیم یک بحث است و اینکه چه دستاوردی در آنجا داشته ایم بحثی دیگر.
خواهشم از کارشناسان فرایند تایید داوطلبان ریاست بهزیستی کشور این است که به دستاورد مدیریتی داوطلبان نهایت دقت را داشته باشند. مثلا من ممکن است که مدت ۱۰ سال مدیر یک اداره ای باشم و یکی از شرایط مهم برای داوطلب شدن ریاست بهزیستی کشور را کسب کرده ام اما اگر در طول این مدت اختلاس های متعددی کرده باشم چه؟ اینکه دستاورد خاصی برای آن اداره نداشته باشم چه؟ اینکه تعداد خاصی از افراد را سرکار بیاورم و روی باقی خط بزنم چه؟ و مواردی مشابه که میتواند عملکرد داوطلبان را در طول دوران مدیریتشان نشان دهد. با تشکر از شما.